من بعد از 5 سال برگشتم. اون موقع عنوانم این بود: زندگی زیبای پسرانه ما

من بعد از 5 سال برگشتم. اون موقع عنوانم این بود: زندگی زیبای پسرانه ما

چه جالب 5 سال قبل نوشتم که: زندگی زیباست ...Allah goysa
من بعد از 5 سال برگشتم. اون موقع عنوانم این بود: زندگی زیبای پسرانه ما

من بعد از 5 سال برگشتم. اون موقع عنوانم این بود: زندگی زیبای پسرانه ما

چه جالب 5 سال قبل نوشتم که: زندگی زیباست ...Allah goysa

انرژی مثبت چیست؟

اولین قانون طبیعت این است که انسان از هر چه هراس داشته باشد همان را به طرف خودش جلب می کند.

هیجان قدرتی دارد که جذب میکند. انسان از هر چه شدیداً بترسد آن را تجربه خواهد کرد. مثلاً حیوان فوراً متوجه میشود که کسی از او وحشت دارد. هیچ کدام از این ها تصادفی اتفاق نمی افتد. تصادفی در عالم هستی وجود ندارد. هیجان، انرژیِ در حرکت است. وقتی انسان انرژی را جابجا می کند انرژی ایجاد می کند. اگر به اندازه کافی انرژی جابجا کند ماده به وجود می آورد. ماده انرژی متراکم است که جابجا شده و به آن فشار وارد شده است.

فکر انرژی خالص است. هر فکری که تو اکنون داری یا قبلاً داشتی یا در آینده خواهی داشت خلّاق است. انرژی حاصل از فکر هرگز نمی میرد. این انرژی از فکر تو و ذهن تو وارد عالم هستی می شود و برای ابد ادامه پیدا می کند. همه افکار به هم مربوط هستند. افکار با هم تلاقی پیدا می کنند. در مسیر اعجاب انگیزی از انرژی با هم تقاطع پیدا می کنند و نقش بدیع و زیبایی از پیچیدگی های غیرقابل باور به وجود می آورند. همان طور که دو چیز مشابه همدیگر را جذب می کنند، دو انرژی مشابه هم یکدیگر را جذب می کنند و توده ای از انرژی مشابه به وجود می آورند.

بنابراین هر کسی اگر فکرش (دعا، امید، آرزو، رویا، ترس) به اندازه کافی قوی باشد می تواند نتایج شگفت انگیزی را به وجود آورد.

زندگی نمی تواند به هیچ طریق دیگری خودش را نشان دهد جز آن طریقی که تو تصور میکنی خودش را نشان خواهد داد .

تو با فکر کردن خلق می کنی.

پس همیشه به بهترینها فکر کن


نظرخواهی پست

به نظر شما این پست چطور بود؟
                                                              
                                                         
                                                            

باغ آرزوها (1)

میگن از تکنیک تجسم ذهنی استفاده کن تا به آرزوت برسی و این تصورت هرچقدر دقیقتر باشه اونقدر اثرش بیشتره و زودتر و بهتر به خواسته ت می رسی. خب پس محکم بشینین که تصورمو از قسمت پایین رفتن از پله های ده گانه شروع می کنم. آماده؟ یک ... دو ... سه ... حرکت!

پیش رویم ده پله است که به یک باغ می رسد. قبل از این که از پله ها پایین بیایم، از همان بالا منظره ای را که قرار است به آنجا بروم از یک چشم انداز کلی زیر نظر می گیرم...

پرندگان زیبا در حال پرواز و عده ای روی درختان دلربا. گهگاهی آواز بلبل های عاشق آدمی را مست و مدهوش می کند. یک باغ دایره ای شکل می بینم که دور یک دریاچه را احاطه کرده است.

این باغ توسط دو رشته کوه به دو قسمت نیمدایره ای تقسیم شده... برای رسیدن به آن طرف باید سوار بالون شویم...

برای آمدن به باغ بهترین زمان را انتخاب کرده ام چون بسیار خلوت است و آدم از این خلوت بودن لذت می برد.

آسمان صاف است و آفتاب گرم و دلنوازی می تابد. 

پله ها ده تا هستند که بصورت مارپیچی قرارگرفته اند. نرده های فلزی پله ها، سفیدند. به نرمی از پله ها پایین می آیم تا این همه زیبایی را از نزدیک ببینم. عجب باغ زیبایی! کف باغ سنگفرش است...  گلهای رنگارنگ، درختان پرپشت که آدم دلش می خواهد زیر سایه شان بنشیند.

زیر سایه چند تا از درختان نیمکت هایی گذاشته شده است. نیمکت هایی چوبی با رنگ قهوه ای. یک جوی آب روان و گوارا از طرف دیگر پیاده روی باغ در جریان است نهایتاً به دریاچه می ریزد. چند آهو در قسمتی از باغ به چشم می خورند. از یکی از درختان هلو میوه ای می چینم و می خورم. وای چقدر خوشمزه است! زعفرانی و هسته جدا ... هسته اش خیلی زیباست. آن را در جیبم می گذارم تا موقع برگشتن بعنوان یادگاری با خودم بیاورم. با لذت تمام مشغول قدم زدن هستم.

کم کم دارم به ساحل دریاچه نزدیک می شوم کمی بیشتر که توجه می کنم صدای امواج دریاچه به گوشم می رسد.

به ساحل رسیدم ولی خبری از شن و ماسه نیست. باز هم همه جا سرسبز است. پیش رویم یک بالون می بینم که آماده حرکت به سمت دیگر باغ است. از روی دریاچه زیبا عبور خواهد کرد. فورا سوارش می شوم. تنها مسافرش منم. بالون اتوماتیک حرکت می کند و نیازی به کنترل آن نیست.از بالا دوباره آن باغ زیبا و دریاچه را که اکنون از بالای آن رد می شویم می بینم.

بالون به مقصد رسیده و دارد فرود می آید. پیاده می شوم. هم اکنون من در طرف دیگر باغ هستم. قسمتهایی از راه باریکتر است و کمی سربالایی و پله هایی چوبی تعبیه شده.

در این طرف باغ یک رودخانه، راه را قطع می کند که بایستی از یک پل زیبا عبور کرد.

رود خانه از یک آبشار سرچشمه می گیرد...

آب در قسمتهایی از باغ هم به شکل آبگیرهایی درآمده است.

این طرف باغ خنک تر از طرف دیگر باغ است ...

با انرژی های مثبت جهان دوست باشیم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.